کد مطلب:260394 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:284

من غرر کلماته بخطه الشریف النورانی
مأخذ كتاب بحارالانوار علامه مجلسی و كتاب علم الیقین و كلمات مكنونه علامه فیض كاشانی.

روی انه وجد بخط مولانا ابی محمد الحسن بن علی العسكری علیهماالسلام ما صورته قد صعد ناذری الحقایق باقدام النبوه و الولایة و نورنا سبع طبقات اعلام الفتوه بالهدایة فنحن لیوث الوغی و غیوث الندی و طعناء العدی و فینا السیف و القلم فی العاجل و لواء الحمد و العلم فی الاجل و اسباطنا خلفاء الدین و خلفاء النبیین و مصابیح الامم و مفاتیح الكرم فالكلیم لبس حلة الاصطفا لما عهدنا منه الوفا و روح القدس فی جنان الصاغورة ذاق من حدائقنا الباكورة و شیعتنا الفئة الناجیة و الفرقة الزاكیة صاروالنا درعا وصونا و علی الظلمة الباوعونا و سینفجر لهم ینابیع الحیوان بعد لظی النیران لتمام (الم و طه و الطواسین) و هذا الكتاب ذرة من جبل الرحمة و قطرة من بحر الحكمة و كتب الحسن ابن علی العسكری فی سنته اربعة و خمسین و مأتین - 254 هجری قمری.

و روی انه وجد بخط یده علیه السلام ایضا اعوذ بالله من قوم حذفوا محكمات الكتاب و نسوالله رب الارباب و النبی و ساقی الكوثر فی مواقف الحساب و لظی الطامة الكبری و نعیم دار الثواب فنحن سنام الاعظم و فینا النبوة و الولایة و الكرم و نحن منار الهدی و العروة الوثقی و الانبیاء كانوا یقتبسون من انوارنا و یقتفون آثارنا و سیظهر حجة الله علی الخلق و السیف المسلول لاظهار الحق و هذا خط الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن



[ صفحه 507]



محمد بن علی بن الحسین بن علی امیرالمؤمنین علیهم السلام.



(نهفته معنی نازك بسی است در خط یار

تو فهم آن نكنی ای ادیب من دانم)



این دو حدیث شریف نورانی كه صادر از لسان درربار حضرت امام عسكری علیه الصلوة و السلام و از غرر كلمات معجز آیات آن معدن عرفان و حكمت است متضمن اشارات و حقایق و لطائف بسیاری است و شرح تفصیلی آن در خور این رساله مختصره نیست مضافا به اینكه ادراك و فهم به نكات و دقایق آن كلمات در وسع ادراك همه كس نیست لذا ما به طور اجمال به تفسیر و تحقیق آن اشاره می نمائیم آن هم به مدد خود آن حضرت روحی له الفداء.

قال علیه السلام: قد صعد ناذری الحایق باقدام النبوه و الولایة - یعنی به تحقیق ما صعود و عروج نمودیم به افق اعلای حقایق به مدد نبوت ختمیه و ولایت كلیه ی مطلقه ممكن است مراد از حقایق در این كلام معجز نظام حقایق الهیه باشد كه موطن اشمخ حضرت لاهوت و عالم اسماء و صفات الهیه است.

یا مراد از حقایق اعیان ثابته باشد كه از لوازم اسماء و صفات الهیه است یا مراد از حقایق، حقایق عقلیه و مجردات عالیه است كه مقام ولایت كلیه مطلقه در افق اعلا و اشمخ آن است و صدر نشین مجلس تعقلات و سر سلسله ی عالم جبروت است یا مراد از حقایق، حقایق عالم ملكوت اعلی باشد كه مقام ولایت مطلقه در افق اعلی و اشمخ آن و در رأس انوار اسپهبدیه است و سر سلسله ی نفوس كلیه است و بالجمله قد صعد ناذری الحقایق شامل تمام این حقایق مذكوره است.

و نورنا سبع طبقات اعلام الفتوة بالهدایة

یعنی مائیم كه نور بخشیدیم و اشراق نمودیم به هفت طبقه ی مراتب سماوات عالیه به وسیله هدایت یعنی مراتب سبعه به وسیله هدایت ما اشراق شده است.

ممكن است مراد از هدایت در این مقام هدایت تكوینیه باشد بنابراین مراد



[ صفحه 508]



از (نورنا) نور وجود است كه اشراق و تجلی نموده است چه در علوم ماوراء الطبیعه و حكمت متعالیه ثابت و مبرهن است كه لا مؤثر فی الوجود الا الله زیرا معطی وجود و كمالات وجود منحصرا ذات یكتای صمدی الوهی است كه هستی بخش و مفیض وجود است و به اصطلاح (فاعل ما منه الوجود است) و نیز ثابت و مبرهن است كه صاحب مقام ولایت كلیه مطلقه به اذن الله كه اذن تكوینی است (فاعل ما به الوجود است) یعنی واسطه فیض الهی و مجرای فیض حقند پس نور وجود و كمالات وجود وسیله مقام ولایت كلیه مطلقه كه واسطه فیض الهی است به اذن الله به تمام عوالم و طبقات آن اشراق می شود.

و اگر مراد از هدایت در این كلام معجز نظام هدایت تشریعیه باشد مراد از (نورنا) نور علم است یعنی مائیم كه نور علم بخشیدیم به هفت طبقه سماوات نفوس عالیه و نشأت نفوس قدسیه به وسیله هدایت تشریعیه چون علت غائیه از جمله علل است و شكی نیست كه سلسله جلیله ائمه طاهرین (ع) كه همه نور واحدند علت غائیه جمیع ممكنات از مبدعات و منشأت و مكونات علی الاطلاق می باشند.

همچنان كه حقیقت محمدیه علیه و اله افضل الثناء و التحیه كه صادر نخستین و اولین جلوه ی رب العالمین است فاعل ما به الوجود است به حكم حدیث شریف (لولاك لما خلقت الافلاك) و افلاك كنایه از عالم امكان است در این مقام. و این حدیث شریف را به دو جور می شود معنی نمود یكی آنكه من كه ذات صمدی الوهی هستم از غایت محبتی كه به تو دارم به طفیل وجود تو ای حبیبم محمد مصطفی (ص) خلق نمودم عالم امكان را، معنای دیگر آنكه اگر نه وجود تو می بود كه از حیث اشرفیت كه واسطه فیض گردید بین واجب و ممكن خلقت افلاك ممكن نبود.



توئی شاه و همه افلاك خیلند

همه عالم تو را یكسر طفیلند





[ صفحه 509]



و باید دانست كه حقیقت محمدیه و ائمه طاهرین به ضمیمه حضرت فاطمه ی زهرا علیهم آلاف التحیة و الثناء همه نور واحدند كه علت غائیه كافه ممكناتند بنابراین (نورنا) نظیر جمله ی مأثوره ی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام است كه فرموده (نحن صنایع الله و الخلق صنایع لنا) ای (لاجلنا).

و قال الامام العسكری علیه السلام: نحن لیوث الوغی و غیوث الندی و طعنا العدی

یعنی مائیم شیران مبارز در عرصه ی عالم امكان كه در میدان مبارزه با مخالفین دین به حق و حقیقت با كمال شهامت و شجاعت نبرد می كنیم، مائیم باران های رحمت الهی كه فیضان و ریزش رحمت داریم بر كل ماسواء و كلیه موجودات از رحمت ما مستفیض و منتفع می شوند و مائیم زنندگان نیزه بر دشمنان دین كه با اسلحه ی قویه برهانیه و عقلیه و با منطق استدلال و برهان كه مهمترین و قوی ترین اسلحه ی معنویه است خرطوم مخالفین دین را به خاك مالیده و آنان را قلع و قمع نموده و با صمصام و شمشیر برهان آنها را ریشه كن می نمائیم همانطوری كه با شمشیر بران صوری كه در دست ماست دشمنان دین را به خاك هلاك می نشانیم.

و فینا السیف و القلم فی العاجل و لواء الحمد و العلم فی الآجل

و در ما خاندان نبوت و ولایت است علم و حكمت كه سیف و قلم نماینده ی آن است همچنان كه لواء حمد و عَلَم و شفاعت كبری در نشأه آخرت و قیامت كبری در دست ماست یعنی مائیم كه علم و پرچم حمد خدا نزد ماست چون افضل مراتب حمد آن است كه نفس وجود حامد عین حمد و ظهور كمال محمود باشد.

می خواهد بفرماید مائیم مظاهر تامه كه ظهور حمد مطلق كه اظهار كمال اوصاف محمود است به وسیله ی ما كه مظهر ولایت كلیه الهیه هستیم ذاتا و صفاتا و افعالا و آثارا تجلی و ظهور یافته است مائیم مظهر كمال مطلق مائیم مظهر



[ صفحه 510]



جمال مطلق مائیم مظهر علم مطلق مائیم مظهر حلم مطلق ما همه مجلای تام و اتم حقتعالی و مبدء اعلی و ما همه مثل اعلای كبریائی الوهی می باشیم مائیم پرچمدار حمد الهی و پرچم حمد به اهتزاز نیامده است مگر به وسیله ی ما هم در نظام تكوین و هم در نظام تشریع.

و اسباطنا خلفاء الدین و خلفا النبیین و مصابیح الامم و مفاتیح الكرم

اسباط ما كه خلفاء دین و جانشینان انبیا و مرسلین می باشند همه چراغ ها و مشعل های نورافكن هدایت در نظام كل برای جمیع امم عالم هستند مائیم مفاتیح و كلیدهای لاهوتی خزائن وجود و كرم الهی، خزائن صمدی الوهی را ما مفتاح و كلید هستیم.

فالكلیم لبس حلة الاصطفا لما عهدنا منه الوفاء

حضرت موسای كلیم الله كه پوشیده لباس اصطفا و به زیور خلعت اصطفا در نبوت گردید و از انبیاء برگزیده به شمار آمد به لحاظ سابقه ی معهود بود نزد ما كه او را ثابت یافتیم در وفای به عهد و میثاق نسبت به ولایت كلیه مطلقه ما خاندان عصمت و طهارت یعنی اگر موسی كلیم عهد ولایت ما را نمی پذیرفت و در وفای به عهد ثابت نبود به این مرتبه عالیه و درجه شامخه در نبوت و رسالت نائل نمی شد.

پس از بركت نعمت ولایت ما بود كه موسی كلیم به مقام نبوت سرافراز گردید.

روح القدس فی جنان الصاغورة ذاق من حدائقنا الباكورة

روح القدس در سمت بهشت كوچك از جنات و بهشتها و باغ های ما چیده است میوه ی نوبر را یعنی نوبر میوه را از باغ و بستان ما خورده و بهره برده مفاد كلام معجز نظام آن معدن علم و معارف و حكمت این است كه روح القدس با آن عظمت و رفعت مقام و درجه ای كه دارد از مواهب و عطایای ما اندكی برخوردار شده است روح القدس از بستان علم و حكمت ما استفاده و



[ صفحه 511]



استضائه نموده و روح القدس درس توحید را از مشكوة ولایت ما آموخته است.

و قیل عن لسانهم علیهم السلام:



اختران پرتو مشكوة دل انور ما

دل ما مظهر كل كل همگی مظهر ما



نه همین اهل زمین را همه باب اللهیم

نه فلك در دورانند بدور سر ما



بر ما پیر خرد طفل دبیرستانیست

فلسفی مقتبسی از دل دانشور ما



چشمه خضر بود تشنه شراب ما را

آتش طور شراری بود از مجمر ما



ماه گر نور و ضیا كسب نمود از خورشید

خور بود مكتسب از شعشعه ی اختر ما



خسرو و ملك ولایت بحقیقت مائیم

كله از فقر بتارك ز فنا افسر ما



ثم قال علیه السلام: و شیعتنا الفئة الناجیة و الفرقة الزاكیة صاروالنا درعا و صونا و علی الظلمة البا و عونا

سپس حضرت فرمود آری شیعیان خلص ما هستند گروه رستگار و ناجی و فرقه زاكیه و پرهیزكار كه منزه و مبری از هر عیب و صفت ناپسند می باشند.

ایشانند كه به منزله له درع و زره و جوشن بوده حافظ حریم امامت و ولایت هستند و ایشانند گروه قیام كننده بر علیه ظالمین و غاصبین حقوق حقه ی ما و نیز ایشانند كه عون و یار و یاور و انصار ما می باشند.

این كلام معجز نظام صادر از لسان مبارك امام تصریح به این واقعیت و حقیقت دارد كه در میان فرق اسلامیه كه به فرموده حضرت نبی خاتم صلی الله



[ صفحه 512]



علیه و آله و سلم هفتاد و سه فرقه خواهند گردید لقوله (ص) (ستفترق امتی علی ثلاث و سبعین فرقه تنجو فرقة واحدة) از میان آن هفتاد و سه فرقه فقط یك فرقه ناجیه است و باقی غیر ناجی و در هلاكتند زیرا از صراط مستقیم منحرفند و از این دستخط شریف حضرت امام حسن عسكری علیه السلام چنین استفاد و استنباط می شود كه مصداق آن فرقه واحده حقه ناجیه همانا شیعه امامیه است كه قائل به امامت و ولایت ائمه اثنی عشر دوازده برج نیر ولایت كلیه مطلقه كه اول آنها ولی الله اعظم امیر اهل ایمان علی بن ابی طالب و آخر آنها قطب عالم امكان ولی عصر حضرت مهدی حجة ابن الحسن العسكری روحی و ارواح العالمین لهم الفدا می باشند.

و این حدیث نورانی برهان و دلیل قطعی است بر حقانیت شیعه امامیه اثنی عشریه ی جعفری مذهب كه بحمدالله مصداق آن ما هستیم و ما بایست سپاسگزار و شكرگزار این نعمت عظمی باشیم و افتخار و مباهات نمائیم كه ما شیعه و سرسپرده ولایت و تابع قرآن و عترت می باشیم، الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما كنا لتهتدی لولا ان هدانا الله (از آیه ی 43 اعراف).



صد شكر كه ایزدمان بنواخت بفضل خویش

تا رهبر ما فرمود احمد (ص) شه بطحا را



بر عالمیان نازیم از پیروی قرآن

كز ساحت دین بردیم ما سبقت اعلا را



گر راه خداجوئی این راه حقیقت رو

از دست مهل جانا این عروه ی وثقی را



قرآن كه بهین گوهر از قلزم توحید است

روشن كند از نورش یكتائی یكتا را



این در یتم آمد چون در صف صرافان

بشكست بهای آن مقدار گهرها را





[ صفحه 513]





انجیل و اوستا چون ذرات نظام شمس

خورشید بود قرآن نبود خبر اعمی را



با روشنی خورشید از شمع مدد جستن

جز راه سفه نبود مر عاقل بینا را



ما تابع قرآنیم هم بر سر این خوانیم

ما باده كش كوثر از خم زده صهبا را



سرمست شراب عشق از میكده ی قرآن

بر طره ی آن جانان آویخته جان ها را



جز پیروی از قرآن جز عترت و آنجامان

راهی به سعادت نیست این نشأه و عقبی را



قال رسول الله (ص) انی تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتی ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا، و قال ایضا مثل اهل بیتی كمثل سفینة نوح من تمسك بها نجی و من تخلف عنها غرق. صدق رسول الله صلی الله علیه و آله و عترته. ثم قال الحسن العسكری علیه صلوات الله:

و سینفجر لهم ینابیع الحیوان بعد لظی النیران لتمام (الم و طه و الطواسین)

یعنی می جوشد برای شیعیان ما چشمه های زندگانی و حیات كامل توأم با سعادت در حیات دنیوی و آتیه ای كه در جلو دارند (بعد از تحمل سختی ها و رنج ها و آتش ها و فتنه ها) و تحقق این حیات و جوشیدن چشمه های زندگانی و خوشی و بهجت و راحتی منوط و موكول است به تمامیت این اعداد مرموزه است (الم و طه و الطواسین) این كلام آن بزرگوار از اسرار و رموز است و در واقع تاریخ مجهول الماهیه است و ممكن است این اعداد رمزی نسبت به ظهور حضرت بقیة الله ولی عصر ارواحنا له الفداء بوده باشد كه وقت تجلی و ظهورش بر هیچ كس معلوم و مشخص نیست و در واقع از علوم مستأثره



[ صفحه 514]



فی غیب ذات احدیت است چه اگر غیر از این باشد توقیت وقت ظهور حضرتش لازم آید و حال آنكه علم به وقت ظهور در دسترس دیّاری نیست. لهذا امام بطور رمز اشاره به آن فرموده ولی كو كسی كه بفهمد این رمز چیست ولی بشارت و مژده به شما ای منتظران ظهور ولی عصر و ای عشاق تجلی او عاجلا اینكه با علامات و نشانه ها و علائم حتمی بسیاری كه برای ظهور آن بزرگوار داریم و اكثر آن علامات به وقوع و تحقق پیوسته امیدواریم به زودی به اذن الله تجلی نموده و ظهور فرماید و چشم های ما شیعیان و قاطبه ی اهل ایمان با رؤیت جمال دل آرای آن خورشید آسمان امامت و ولایت منور و روشن گردد و با اظهار حق به حساب فراعنه عالم خاتمه دهد (با سیف مسلول و اسلحه ی سماوی انشاء الله).



هله عاشقان بشارت كه نماند این جدائی

برسد زمان دولت بكند خدا خدائی



اللهم ارنا الطلعة الرشیده و الغرة الحمیده. امام زمان جانم به فدایت:



بنمای رخ كه باغ و گلستانم آرزو است

بگشای لب كه قند فراوانم آرزو است



ای آفتاب رخ بنما از نقاب ابر

كان چهره ی مشعشع تابانم آرزوست



ای باد خوش كه از چمن عشق می وزی

بر من بوز كه مژده ی ریحانم آرزوست



یعقوب وار و اسفاها همی زنم

دیدار حسن یوسف كنعانم آرزوست



زین خلق پر شكایت گریان شدم ملول

آن های هوی نعره ی مستانم آرزوست





[ صفحه 515]





یكدست جام باده و یكدست زلف یار

رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست



زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و مظهر یزدانم آرزوست



دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر

كز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست



گفتم كه یافت می نشود گشته ایم ما

گفت آن كه یافت می نشود آنم آرزوست



پنهان ز دیده ها و همه دیدها از اوست

آن آشكار طلعت پنهانم آرزوست



و نیز مؤلف اضافه نموده است در تعقیب اشعار درربار جلال الدین بلخی عارف رومی:



آن غائب عیانی و آن حجت زمان

آن شاهد نهانی سبحانم آرزوست



آن قاهری كه جمله قوا تحت امر اوست

فرمان روای عالم امكانم آرزوست



آن كو بود سپهبد منصور سرمدی

یكتا ولی ایزد منانم آرزوست



آن دست قدرت ازلی مظهر علی (ع)

آن شیر حق به عرصه ی میدانم آرزوست



آن یادگار حیدر و آن پور عسكری (ع)

مهدی عصر و محیی قرآنم آرزوست



ای صبح وصل یار كجائی كه سالهاست

دوری ز صحبت شب هجرانم آرزوست





[ صفحه 516]





من دردمند هجر و تو خود عیسی زمان

با یك كرشمه ای ز تو درمانم آرزوست



(ربانی) از ازل شده مجذوب عشق او

وصل و شهود طلعت جانانم آرزوست



و هذا الكتاب ذرة من جبل الرحمة و قطرة بحر الحكمة و كتب الحسن ابن علی العسكری فی سنة اربع و خمسین و مأتین 254 هجری

این دستخط شریف نورانی به ید مبارك حضرت حسن ابن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی امیرالمؤمنین علیهم صلوات الله رب العالمین سمت شرف تحریر یافته است خذو اغتنم.



[ صفحه 517]